حکایت کودکان کار و زبالهگرد/ چنگ طلای کثیف برچهره معصوم کودکان
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۴۴۳۰
خبرگزاری مهر، گروه استانها - سمیه اسماعیل زاده: روی تپهای در کنارِ پل دوآب که یکی از زیباییهای ریلی شهرستان سوادکوه است، ایستادهام و منتظر عبور قطار تا از آن عکس و فیلم بگیرم، سرو صدای چند کودک از پایین پل به گوشم میرسد که انگار در حال بازی هستند، انتظارم که به درازا میکشد، نگاهی به پایین میافکنم اما همه آن سروصدای کودکانه که تا چندی پیش برایم بیانگر شادی و بازی کودکانه بود رنگ میبازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سه کودک در حاشیه پایین پل در کنار تلی از زباله مشغول تفکیک زباله هستند. دیگر برایم عکاسی از زیبایی پل، جلوهای ندارد، مسیر را دور میزنم تا به نزد آنها در پایین پل بروم، به آنها که میرسم دیگر کارشان را تمام کردهاند و سه کیسه بزرگ تفکیک شده در کنارشان است؛ کیسههای مواد پلاستیکی، فلزی و کاغذی.
سلام گویان نزدیک میشوم، تا میگویم که خبرنگار هستم و دوربین را در دستم میبینند، آنکه بزرگتر از دو کودک دیگر است، با روی خوش از مصاحبه استقبال میکند که با این عکس و مصاحبه معروف میشوند.
اجازه میخواهم تا عکسشان را ثبت کنم اما همین که انگشتم را روی دکمه شاتر میگذارم، پشیمان میشوم، چراکه به نظرم انتشار عکس آنها در حال تفکیک زباله آنهم در شهرستانی کوچک که شاید خیلیها همدیگر را به چهره بشناسند، ممکن است آبرویشان را به مخاطره بیاندازد.
زبالههای ریخته شده را جمع میکنیم و میفروشیم
آنکه از همه بزرگتر است بیشتر مشتاق به حرف زدن و برعهده گرفتن مدیریت حرفها است. اولین چیزی که توجهم به آن جلب میشود تعداد زیاد انگشتر در دستانش است، حدود ۱۵ سال دارد و میگوید: زبالههایی که مردم رعایت نمیکنند و در کنار جاده و رودخانه و اطراف روستاها میریزند را ما جمع میکنیم و میفروشیم.
متوجه میشوم که تمایل دارد تا هدف کارشان را به سمت حفظ محیط زیست بکشاند اما تردید در استفاده از کلماتی مانند پاکی زمین، مِن و مِن کردن و کاهش تُن صدایش وقتی از محیط زیست میگوید و اینکه تنها ضایعات کاربردی مانند حلب، روی، مس، لاک و بطری نوشابه را جمع کرده و میفروشند، بیانگر نبود هدف حفظ محیط زیست برای انجام این کار است. بیگمان، آنها کودکانی هستند که جبر زندگی و فقر آنها را به این کار واداشته نه اختیار برای انتخاب یک یا دو روز جمعآوری زباله در طبیعت برای حفظِ زمین پاک.
درآمد فروش این ضایعات را راضیکننده میداند و وقتی میپرسم که خودشان این کار را قبول کردهاند یا خانواده، میگوید: خودمان به این فکر رسیدیم و با مشورت و اجازه پدر و مادرمان این کار را انجام میدهیم و آنها با یکی از آشنایان که در کار خرید ضایعات است، صحبت کردند تا از ما ضایعات بخرد.
آخر هفته، روزهای تعطیل و تابستان درگیر این کار هستند و حدود یکی دو سالی میشود که این کار را انجام میدهند، از محل اقامتش میپرسم و میگوید ساکن آمل است اما مادربزرگش در پل سفید زندگی میکند و اگر زمانی برای این کار نیاید، آنها (با دست به دو کودک دیگر اشاره میکند) هستند.
تفکیک این زبالهها امروز بیش از دو ساعت برایشان زمان برده است و میپرسم جمعآوری این مقدار زباله کار چند وقتشان است، میگوید کار سه یا چهار ماه که دوستش که کنارش ایستاده است و حدود ۹ سال دارد، در حرفهایش میدود و میگوید، نه برای یک ماه است.
او از همه کوچکتر و اهل پل سفید است و بیشتر آخر هفتهها و تعطیلات به این اطراف میآید، تپهها و مسیرهایی که گردشگران میروند، اطراف همین پل که افراد زیادی برای دیدنش میآیند و فاصله بین روستاهای اطراف را پیاده طی میکنند تا مگر ضایعات کاربردی را که همان آشنای ضایعاتی به آنها گفته جمع کنند و میگوید: گاهی هم به در خانه مردم میرویم اما بیشترشان زباله تفکیکشدهشان را به ما نمیدهند.
سومی هم که حدود ۱۱ سال دارد، در تمام طول مصاحبه، با وجود اصرار دوستانش حاضر نمیشود نزدیک بیاید و خود را با کارتنها مشغول نگه میدارد اما حواسش کامل به حرفهایمان هست و دوستانش را نیز از مصاحبه بر حذر میدارد.
با پولم یک قناری و چند طوطی خریدم
جز آنکه ۱۵ سال دارد، انگار پول کار آن دو تای دیگر، برای پدر و مادر میشود. وقتی میپرسم با پول فروش ضایعات چکار میکنید؟ خودتان خرج میکنید یا پدر و مادر از شما میگیرند؟ کودک بزرگتر مکثی میکند و میگوید: من خودم خرجش میکنم، با پولم یک قناری و چند وقت قبل یک طوطی خریدم و به کودکی که از جمع فاصله گرفته اشاره میکند که او با پولش لوازم مدرسه برای خودش میخرد و با خندهای حاکی از تمسخر ادامه میدهد اما پول امیر را پدرش از او میگیرد. درماندگی از نگاه امیر میبارد و لبخند بیجانی میزند و میگوید: گاهی خودم به آنها پولم را میدهم و گاهی هم آنها پول را از من میگیرند.
وقتی میپرسم که میخواهند در آینده چکاره شوند، امیر که دوستانش میگویند فوتبالش خوب است، میگوید میخواهد فوتبالیست شود و ابوالفضل ۱۵ ساله هم میخواهد پلیس شود تا قوی باشد و از او حساب ببرند.
کودکانی که محروم از کودکی هستند
هر سه فرزند اول خانواده هستند و هر کدامشان یک برادر یا خواهر کوچکتر از خود آنها دارند و وقتی میپرسم آنها هم مثل شما کار میکنند، پاسخ میدهند؛ نه آنها بچه هستند و نباید کار کنند و این حرف قلبم را فشرده میکند چراکه عمق رنج آنها را نشان میدهد که آنها با وجود آنکه هنوز کودک هستند اما محروم از کودکی کردن هستند و چنین رنجی را برای خواهر و برادر کوچک خود نمیخواهند.
موقع رفتن تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که تأکید کنم دست و صورتشان را بعد از این کار خوب بشوند تا مبادا بیمار شوند و کودک کوچکتر که تمام این مدت شیرینی در مشتش داشت، با این حرفم آن را در پشتش پنهان میکند و همین حرکت صادقانه و کودکانهاش نشانی از نشسته بودن دستانش!
سری به اداره بهزیستی شهرستان سوادکوه میزنم، جایی که متولی امور کودکانی از این دست است و از رئیس اداره بهزیستی شهرستان سوادکوه در رابطه با تعریف کودکان کار میپرسم و میگوید: کودکان کار، کودکانی هستند که پیش از رسیدن به سن قانونی کار ناگزیر، وارد بازار میشوند و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است، به بیان دیگر، منظور از کار کودک، آن نوع کاری است که مانع از تحصیل و برخورداری وی از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی میشود و معمولاً با بهرهکشی همراه است.
عاطفه مرادیان در گفتگو با خبرنگار مهر کودکان کار را کودکان کارگری برمیشمارد که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند.
کودک کار با مهارت آموزی متفاوت است
وی میان کودکان کار و مهارتآموزی در کودکی تفاوت قائل میشود و میافزاید: مهارتآموزی از کودکی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان زیربنای فرهنگسازی در حوزههای مختلف و داشتن جامعهای توانمند است که تحقق این مهم در سایه مشارکت دوسویه خانوادهها و مراکز آموزشی و تربیتی میسر میشود.
مرادیان مهمترین و حساسترین مرحله شکلگیری شخصیت، رفتار اجتماعی و خصوصیات فردی انسان را مرحله کودکی هر فرد میداند که بخشی از این رفتارها ناشی از محیط و آموزش است و برخلاف کودکان کار، آمارها نشان میدهند کودکانی که از آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی بهره گرفتند در سنین بزرگسالی کمتر درگیر مسائل بزهکاری وآسیبهای اجتماعی میشوند.
رئیس اداره بهزیستی شهرستان سوادکوه با اذعان بر اینکه کار اجباری و آسیب رسان به کودک در حیطه نگاه منفی به کار کودک قرار میگیرد، میافزاید: هرکاری که به سلامت جسم و روح و روان کودک آسیب وارد کند و حق آموزش و تحصیل را از او سلب کند بهطور مثال باعث محرومیت وی از رفتن به مدرسه شود و یا التزام او به کار سنگین و طولانی هم زمان با تحصیل شود مناسب نیست و جز موارد کودک کار مطرح میشود.
مرادیان با بیان اینکه این سه کودک چون در یک گروه غیرهمگن سنی در حاشیه شهر، مشغول کار بازیافت هستند نیز جز موارد کودک کار میباشند، میافزاید: دغدغه این کودکان بیشتر بعد اقتصادی است و نیازمند تحلیل روانشناسانه و جامعهشناسانه است زیرا کودک در این سن نباید دغدغه خرید داشته باشد و این سن، زمان بازی کودکانه و شکلگیری شخصیت کودک است و حتی برای کودک ۱۵ ساله هم اگر با مورد مهارتآموزی هم نگاه شود، باز هم تفکیک زباله در یک محیط غیر بهداشتی که امکان سرایت بیماری و یا موارد دیگر وجود دارد قابل توجیه نیست.
وی با اشاره به اقدامات بهزیستی در رابطه با کودکان کار، میگوید: بر اساس ماده ۸۰ برنامه ششم توسعه، یکی از وظایف بهزیستی در مورد کودکان کار، شناسایی، جذب و حمایت اجتماعی آنان است.
بر اساس ماده ۸۰ برنامه ششم توسعه، یکی از وظایف بهزیستی در مورد کودکان کار، شناسایی، جذب و حمایت اجتماعی آنان است
یکی از راهکارهای پیشگیری و مقابله با پدیده کودکان کار، آگاهی بخشی و آموزش است و مرادیان در رابطه با این حوزه میگوید: بهزیستی کلاسهای تقویتی، آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان و آموزش سبکهای فرزند پروری و ارتباط مؤثر والدین با فرزندان و....را به طور مستمر برای مادران برگزار میکند.
وی با اشاره به اینکه قشری که باید در این زمینه آگاه شود، از فرایند آگاهی بخشی و دسترسی عمومی در این زمینه فاصله دارد، تأکید کرد: اگر بخواهیم به کودکان کار پایان ببخشیم، نیازمند اراده عمومی و جمعی هستیم که ریشه در آگاهی و اطلاعات مستمر در تمامی محیطهای اجتماع محور دارد.
به گزارش مهر، کلان شهرها، بوق ممتد ماشینها، دود، سطلهای زباله و کودکان زبالهگرد شاید برای همگان قصه آشنایی باشد ولی در حاشیه شهرهای کوچک و روستاهای جنگلی، انگار خبری نیست اما دقیق که بنگریم زبالههایی که مسافران و گردشگران در حاشیه رودخانهها، کناره جادهها و روستاها رها کردهاند، نه تنها گربانگیر محیطزیست شده است که چنگ بر صورت معصومانه کودکان فقر میکشد، کودکانی که بواسطه دوری از محیطهای پرتردد، دیده و شناسایی نمیشوند اما ساعتها در آفتاب تابستان، در حاشیه روستاها و رودخانهها در پی جمعآوری ضایعات قابل فروشند و از دور این فعالیتهایشان به بازی و شادی کودکانه میماند اما نزدیک که شوی میبینی که با جسم کوچکشان مجبورند درد فقر خانوادهشان را به دوش بکشند.
کد خبر 5817972منبع: مهر
کلیدواژه: کودکان کار زباله بهزیستی بوشهر کرمانشاه استان کرمان اردبیل تبریز گلستان خطبه های نماز جمعه سنندج سازمان تبلیغات اسلامی مشهد ایلام اصفهان فارس شهید چمران شهرستان سوادکوه وقتی می پرسم مهارت آموزی کودکان کار محیط زیست زباله ها ۱۵ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۴۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام